شاخص دلار آمریکا یکی از عوامل موثر بر اقتصاد جهان است که باید به طور مستمر بررسی و تحلیل شود. تحلیل شاخص دلار dxy به تحلیلگران کمک میکند که تاثیر این شاخص بر عوامل مختلف همچون تغییر قیمت، عرضه و تقاضا و ... را بسنجند.
با توجه به اهمیت این شاخص در این مقاله از سری مقالات آموزشی کارگزاری بیدار به تعریف شاخص دلار و تاثیر آن بر دیگر بازارها میپردازیم. با ما همراه باشید.
شاخص دلار چیست؟
شاخص دلار آمریکا (USDX) معیاری برای ارزیابی ارزش دلار آمریکا نسبت به ارز تجاری سایر کشورها است. مشهورترین شاخص دلار USDX میباشد که توسط اتاق بازرگانی نیویورک تشکیل شده و نسبت دلار را به یورو، ین ژاپن، فرانک سوئیس، دلار کانادا، کرون سوئد، پوند استرلینگ نشان میدهد.
ارزها سهم متفاوتی در سبدهای ارزی دارند به همین دلیل شاخص دلار بهعنوان میانگین تمام شش ارز محاسبه میشود. بیشترین سطح از آن دلار است و 50% میباشد.
شاخص دلارUSDX اغلب بهعنوان یک شاخص برای تجزیه و تحلیل تکنیکال استفاده میشود. FED نیز یکی دیگر از شاخصهای رایج دلار است که سیستم فدرال رزرو فیلادلفیا آن را محاسبه میکند و بیانگر میانگین نرخ دلار به 26 ارز دیگر کشورها میباشد.
USD / JPY تمایل دارد که با USD / CHF همبستگی مثبتی داشته باشد، جدا از اینکه هر دو از دلار آمریکا بهعنوان ارز پایه استفاده میکنند، فرانک سوئیس ارز دیگری است که از نظر سرمایهگذاران از یک موقعیت امن برخوردار است.
جفت ارز یعنی چه؟
ارزش جفت ارز USD/JPY بهازای هر مقدار مشخص ین ژاپن یک دلار آمریکا بیان شده است. بهعنوانمثال، اگر این جفت ارز با قیمت 150 معامله شود به این معنی است که یک دلار آمریکا با 150 ین قابل مبادله است. با توجه به اینکه ین ژاپن نیز دقیقاً مانند دلار آمریکا بهعنوان ارز ذخیره استفاده میشود، نرخ ارز USD / JPY یکی از رایجترین و قابل معاملهترین جفت ارزهای جهان است.
تاریخچه شاخص دلار آمریکا
شاخص دلار آمریکا مارس 1973 با کنار گذاشتن نظام مدیریت مالی برتون وودز آغاز شد. این شاخص در طول تاریخ خود صعود و نزول زیادی داشته و در فوریه 1985 با ارزش 164.7200 و در مارس 2008 با 70.698 به کمترین حد خود رسیده است.
از تاریخ 25 مارس 2020، شاخص دارای ارزش 100.35 بود، به این معنی که دلار آمریکا از سال 1985 در برابر سایر ارزها کاهش یافته اما تقریباً برابر با مقدار اولیه آن در سال 1973 است.
سایر ارزها از زمان شروع شاخص زمانی که یورو جایگزین بسیاری از ارزهای اروپای قبلی، در این شاخص در سال 1999 مانند ارز قبلی آلمان Deutschemark شد، فقط یکبار تغییر کرده است.
در سالهای آینده، به دلیل تلاش شاخص برای نمایندگی از شرکای تجاری عمده ایالات متحده، احتمالاً ارزها جایگزین خواهند شد. بهاحتمال زیاد در آینده ارزهایی مانند یوان چین (CNY) و پزوی مکزیک (MXN) ارزهای دیگر را در این شاخص جایگزین میکنند زیرا چین و مکزیک شرکای اصلی تجاری با ایالات متحده هستند.
چرا شاخص دلار آمریکا ایجاد شده است؟
این سیستم اندکی پس از فروپاشی سیستم برتون وودز ایجاد شد و هدف آن پیگیری عملکرد دلار در مقایسه با ارزهای اصلی شرکای تجاری ایالات متحده بود.
از دهه 1980، این معامله بهعنوان یک قرارداد آتی قابل معامله شده است و دلالان از آن بهعنوان راهی برای حدس و گمان در مورد حرکت دلار آمریکا در برابر سبدی از ارزهای مهم دیگر استفاده میکنند.
نماد شاخص دلار در متاتریدر و تریدینگ ویو
شاخص دلار آمریکا در فارکس و پلتفرمهای متاتریدر یا تریدینگ ویو با نماد DXY و گاهی با نماد USDX نشان داده میشود.
در نماد شاخص دلار کارگزار باید قیمتهای تمام جفت ارزهای مرجع یعنی EURUSD ، USDJPY ، GBPUSD ، USDCAD ، USDSEK ، USDCHF را ارائه دهد. این شاخص، شاخص دلار و 2 میانگین متحرک قابل تعریف را محاسبه و نمایش میدهد.
جهت اضافه کردن نماد شاخص دلار در تریدینگ ویو وارد منوی symbols شوید و در پنجره اصلی این پلتفرم قسمت سرچ نماد USDX یا DXY را جستوجو نمایید. سپس بر روی آن راست کلیک کنید و گزینه show chart را انتخاب کنید تا نمودار شاخص دلار نمایش داده شود.
شاخص دلار چگونه محاسبه میشود؟
شاخص دلار، میانگین هندسی وزنی ارزش دلار در مقایسه با 6 ارز است:
یورو (0.576)
ین ژاپن (0.136)
پوند استرلینگ (0.119)
دلار کانادا (0.091)
کرون سوئد (0.042)
فرانک سوئیس (0.036)
شاخص دلار (DollarIndex) با استفاده از فرمول زیر محاسبه میشود:
USDX = 50.14348112 x EUR/USD۸ (-0.576) x USD/JPY (0.136) x GBP/USD(-0.119) x USD/CAD^(0.091) x USD/SEK^(0.042) x USD/CHF^(0.036)
ارزش هر ارز در وزن آن ضرب میشود که وقتی دلار آمریکا ارز پایه است، عدد مثبتی دارد. در معادله فوق، یورو با ۵۷٫۶ درصد بیشترین وزن را دارد و پس از آن ین ژاپن و پوند انگلیس قرار دارند.
یورو و پوند تنها دو ارز هستند که دلار آمریکا ارز پایه است زیرا آنها از نظر دلار بیان میشوند. بهعنوانمثال، یورو ممکن است 1.13 دلار ارزش داشته باشد. بقیه از نظر تعداد واحد خرید دلار آمریکا بیان میشوند. بهعنوانمثال، یک دلار ممکن است 109 ین باشد.
رابطه کالا و دلار آمریکا
به طور معمول دو بحث برای توضیح پویایی بین کالا و دلار آمریکا وجود دارد:
داراییهای واقعی مانند کالاها دارای ارزش ذاتی هستند و هنگامیکه ارزش دلار آمریکا نوسان میکند، این ارزش ذاتی از لحاظ دلار مجدداً قیمتگذاری میشود. با افزایش قیمت دلار، قدرت دلار برای خرید کامودیتیها کاهش مییابد.
در بازار جهانی هنگام افزایش دلار، صادرات کالاهای تولید شده دلاری، رقابت کمتری دارند. در نتیجه، قیمتهای مبتنی بر دلار باید کاهش یابد تا با قیمت موثر رقبای جهانی با ارزهای دیگر مطابقت داشته باشد.
ارتباط شاخص دلار بر کامودیتی ها
در بازار مشخص شده است که بین قدرت دلار و قیمت کالاها رابطه معکوس وجود دارد، اما Citi Research استدلال میکند که این همبستگی از بین رفته است.
در طول تاریخ ارزش دلار تأثیر مستقیمی بر قیمت تمام کالاها داشته است. هنگامیکه تقویت دلار در ماه مه 2014 آغاز شد، شاخص دلار آمریکا با قرارداد آتی ماه فعال به 78.93 معامله شد. در اوایل مارس 2016 ، شاخص دلار در حدود سطح 97 معامله میشد. در کمتر از دو سال دلار 23 درصد افزایش یافت. نمونهای کامل از رابطه معکوس بین ارزش دلار و قیمت کالاها است.
ازآنجایی که تاریخ تمایل دارد تکرار شود میتواند به عنوان یک راهنما باشد. اما مواردی وجود دارد که واگراییهای عمدهای رخ میدهد بنابراین ممکن است قیمت کالاها و دلار گاهی اوقات در همان جهت حرکت کنند.
کالاهای اساسی که در سطح جهانی معامله میشوند مانند نفت خام، طلا، مس و گندم به طور معمول به دلار قیمتگذاری میشوند.
زمانی که قیمت دلار افزایش مییابد، تقاضا برای اکثر فلزات اساسی و کامودیتیها کاهش مییابد. با افزایش نرخ دلار در برابر ارز سایر کشورها، موجب افزایش قیمت کامودیتی یا کالای وابسته به دلار میگردد، طبق اصول علم اقتصاد این امر موجب کاهش تقاضا میشود. کاهش تقاضا نیز کاهش قیمت جهانی را در پی خواهد داشت.
از طرفی افزایش قیمت برای کشورهای تولید و صادر کننده میتواند سود ده و درآمدزا باشد. هر عاملی که موجب بهبود شاخصهای اقتصادی آمریکا شود، موجب رشد شاخص دلار نیز خواهد شد.
طبیعی است که این موضوع برای ارز همه کشورها دیگر نیز صدق میکند. شاخصهای اصلی در ارزشگذاری نرخ ارز همچون «برابری قدرت خرید»، «تراز پرداختها»، «پول و داراییهای ارزی»، «برابری نرخ بهره» تاثیرات بلندمدت و تعیینکنندهای را بر ارزش ارز هر کشوری بر عهده دارند که این عوامل کلی هستند.
ارتباط شاخص دلار با سایر داراییها
قیمت نفت به طور معنی داری و مثبت تحت تأثیر طلا و دلار آمریکا است. قیمت نفت نیز تحت تأثیر قیمتهای آتی نفت و واردات ناخالص نفت چین است.
نرخ طلا مربوط به تغییر در نفت، دلار و بازارهای سهام است. دلار آمریکا تحت تأثیر منفی بازار سهام و قیمت نفت و طلا است. همیشه اثرات غیرمستقیمی وجود دارد که وجود وابستگی متقابل جهانی را تأیید میکند و فرآیند مالیسازی بازار کالاها را شامل میشود.
قیمت اوراق قرضه و سهام به طور کلی با یکدیگر ارتباط دارند. هنگامی که قیمت اوراق قرضه کاهش مییابد، ارزش سهام هم سرانجام همین روند را دنبال میکند. با گران شدن وام گرفتن و افزایش هزینههای تجارت به دلیل تورم، منطقی است که تصور کنیم شرکتها (سهام) نیز عملکرد خوبی نخواهند داشت. یک بار دیگر، شاهد کاهش قیمت اوراق قرضه و کاهش بازار سهام در نتیجه آن خواهیم بود.
در همه بازارها ارز تأثیر دارد، اما اصلیترین موردی که باید به آن توجه شود، قیمت کالاها میباشد. قیمت کالاها نیز بر اوراق قرضه و سهام تأثیر میگذارد.
تاثیرات تغییرات شاخص دلار بر بورس تهران
بسیاری از شرکتها که اکنون در بازار سرمایه سهامشان معامله میشود به صورت مستقیم و غیر مستقیم، با قیمتهای جهانی شاخص دلار در ارتباط هستند. به عنوان مثال، صنعت شیمیایی، پالایشی و فلزات اساسی از جمله صنایعی هستند که از نرخهای جهانی و شاخص دلار تبعیت میکنند. تحلیل شاخص دلار در بورس تهران بسیار اهمیت دارد.
به بیان دیگر، قیمت شمش جهانی زمانی نوسان میکند که نرخ دلار تغییر یابد. درصورتی که رابطه بین نرخ شاخص دلار و قیمت شمش یا کامودیتی معکوس است و افزایش در شاخص دلار موجب کاهش قیمت جهانی شمش میشود یا بالعکس.
همانطور که پیشتر نیز گفته شد، دلیل رابطه معکوس این است که قیمت یک کالا با تقاضای آن رابطه عکس دارد.
بیش از ۶۰ درصد صنایع کالامحور هستند یعنی فروش و هزینههای آنها براساس نرخ دلار میباشد. با افزایش نرخ دلار، حاشیه سود بالایی خواهند داشت از این رو با افزایش نسبت P/E، قیمت سهم افت پیدا میکند.
از طرفی شرکتهایی که دارایی محور هستند مانند صنعت خودرو، پس از افزایش نرخ دلار و تورمی که به همراه دارد، ارزش داراییهای شرکت نیز بالطبع افزایش مییابد. این درحالی است که قیمت سهام خودرویی به طور مستقیم از نوسانت نرخ ارز تاثیر نمیپذیرد.
شرکتهایی که وارداتی هستند و مواد اولیه خود را از طریق واردات تامین میکنند مانند سهام دارویی، بعد از افزایش نرخ ارز، هزینههای شان بالا میرود و چون از سمت دولت قیمتگذاری میشوند، نمیتوانند در قیمت محصولات خود تغییر زیادی ایجاد کنند در نتیجه افزایش نرخ ارز برای این سهام، تاثیر منفی خواهد داشت. در حالی که شرکتهای صادراتی از این افزایش نرخ سود خواهند برد.
علاوه بر موارد فوق، اگر شرکت یا سازمانی بدهی ارزی داشته باشد (مانند بانکها) افزایش نرخ ارز موجب افزایش بدهی آنها خواهد شد که نتیجه تاثیر منفی افزایش نرخ ارز است.
بازار اوراق بهادار و بازار ارز همواره به عنوان بخشهای حساس بازار مالی هستند. این دو بازار به سرعت از نوسانات تجاری در اقتصاد تأثیر میپذیرند و تغییرات اقتصادی را به سرعت منعکس مینمایند.
با توجه به وابستگی شرکتهای فعال در بورس به واردات، انتظار میرود با افزایش نرخ ارز، این شرکتها توان رقابتی خود را از دست دهند. بنابراین، با کاهش ارزش واقعی اوراق بهادار مواجه باشند. از این رو بین نرخ ارز و شاخص قیمت بازار بورس در ایران رابطه منفی وجود دارد.
تحلیلگران بازار سرمایه بر این باورند که شرکتهای بزرگ و شاخص ساز بورسی مانند فولادیها، پالایشیها و ... از نوسانات نرخ ارز بیشترین تاثیر را میپذیرند و افزایش نرخ دلار تاثیر مستقیمی بر ارزش سهام شرکتهای بورسی دارد.